لِهام

آن‌چه ما را از حرکت باز می‌دارد

لِهام

آن‌چه ما را از حرکت باز می‌دارد

لِهام در گویش بوشهری به‌معنای در گِل ماندن کشتی، لنج و قایق است. و به‌طور کلی به موقعیتی اشاره دارد که امکان حرکت سلب شده باشد.

آخرین نظرات

  • ۱۸ دی ۹۳، ۱۹:۱۴ - سجاد نوروزی
    سلام
  • ۱۳ دی ۹۳، ۱۷:۲۸ - قاسم صفایی نژاد
    سپاس

نویسندگان

۱۵ مطلب توسط «رسول جوهری» ثبت شده است


چه نحو خاطره‌گویی جنگ را زنده نگه می‌دارد؟

خاطره‌گویی از جنگ و اتفاقات آن، از خود جنگ شروع شد؛ در گیر و دار خودِ جنگ، و در متن خود واقعه. این خاطره‌گویی‌ها به بعد از جنگ هم کشیده شد؛ در اشکالی متنوع‌تر و دامنه‌ای وسیع‌تر. پس از جنگ، نقل و نگارش خاطرات فزونی گرفت؛ هر روز بیش‌تر از دیروز؛ برخی از این خاطرات روی پرده سینما رفتند، برخی سناریوی نمایش‌نامه شدند، تعداد زیادی در قالب کتاب خاطرات، تعدادی در شکل داستان و تعدادی هم به شکل رمان منتشر شدند. دهه هشتاد شمسی، دهه کتاب‌های پرتیراژ خاطرات جنگ است؛ کتاب‌هایی که هر سال بر تعداد و قطر آن‌ها افزوده می‌شد و در تیراژ بالا و دفعات چاپ متعدد به فروش رسانده می‌شدند. خاطره‌ها فقط کتاب نشدند؛ یادبودها، یادواره‌ها، نشست‌های خاطره‌گویی و... هم سهمی در این داستان به عهده داشتند. در ادامه این روند نیز اخیرا بحث «نهضت خاطره‌گویی درباره جنگ[i]» مطرح شده است. اما این خاطره‌گویی‌های پس از جنگ و فوران آن‌ها در سال‌های اخیر چه دلالت‌هایی دارد؟

از وقتی که جنگ پایان یافت؛ یعنی از زمانی که «جنگ برای زندگی» غایت جنگ شد، معنای جنگ و جبهه دیگرگون شد. دیگر پشتوانه مفهوم جنگ، «جنگ، جنگ تا پیروزی» یا «جنگ، جنگ تا رفع فتنه از جهان» نبود؛ و دیگر جنگ معنای اصیل خود را نداشت. ادبیات رسانه‌ای دهه هفتاد تکانه‌های اولیه چنین چرخش معنایی را نشان می‌دهد. چرخشی که بیش از هر چیز دیگری نشان‌دهنده نسبتی بود که با امر «جنگ» در معنای جدید آن اتفاق افتاده بود. این چرخش معنایی در نقطه‌ای اتفاق می‌افتاد که در پی سیاست توسعه بود؛ یعنی جایی که جنگ به معنای پیشین آن مانعی جدی در برابر این سیاست بود. در میان مردم اما جنگ هنوز زنده بود و نفس می‌کشید و کار می‌کرد. مردمی که حدود یک دهه از عمرشان را با جنگ در صورتی اجتماعی زیسته بودند؛ و مردمی که در گیر و دار جنگ بودند؛ حتی اگر در جنگ حضور نداشتند و حتی اگر جنگ را نمی‌پسندیدند. در این سال‌ها هنوز جنگ یک «واقعه» است و مردم واقعه را زندگی می‌کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۴ ، ۲۲:۳۲
رسول جوهری


چرا زندان پرستیژآور می‌شود؟

زندانی کسی است که جامعه او را طرد کرده است و برای تنبیه او را از خود دور می‌سازد تا در غیاب او که اسباب اخلال در زندگی مردم جامعه بود و ارزش‌های آنان را نادیده گرفته بود و خوب و بد و زشت و زیبای آنان را وقعی نمی‌نهاد، بر مدار پسندهایشان زندگی کنند. زندان جایی است که متعرضان به ناموس اجتماع یا همان قانون و هنجار را که جایی در بین جامعه ندارند، در آن‌جا نگه می‌دارند. هم به جهت تنبیه او و هم به دلیل حراست از ناموس جامعه.

زندان جایی است که ماهیت آن اقتضاء دارد فرد زندانی را از هرگونه پز و پرستیژی تهی کند. و اولین گام در تنبیه او و تنبّه افراد دیگر جامعه همین است؛ همین وجه نمادین بدنامی آدم‌ها. «فلانی زندانی است» اولین قدم در این مسیر است. و انتظار می‌رود وقتی کسی را زندانی خطاب می‌کنند، ذهنیت جامعه تبادر به متعرض بودن او به ناموس جامعه را بکند.

اما چرا اخبار زندان مهم شده است؟ و چرا آدم‌های درون زندان صاحب پرستیژ می‌شوند؟ چرا فلان بند زندان اوین پرستیژآور شده است؟ آیا معنای زندان متفاوت شده است؟ یا آن‌چه پشتوانه زندانی نامیدن کسی بود، یعنی قانون، دچار اختلال جایگاه شده است؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۳۲
رسول جوهری

 

آیا پیش‌بینی‌های ما می‌تواند مانع وقوع حوادث ناگوار شود؟


سیل آمد، کُشت و رفت. و گویا باز هم اگر بیاید، می‌کُشد و می‌رود و هیچ‌کس هم جلودارش نخواهد بود! این را می‌توان از تنبّه متولیان امر، بعد از واقعه‌ی دل‌خراش اخیر مشاهده کرد. واقعه‌ای که تعدادی از خانواده‌های ایرانی را داغ‌دار کرد. واقعه‌ای که بیش از آن‌که بهانه‌ای برای توجه و تأمل در نارسایی‌های سازوکارهای مدیریت امور باشد، تبدیل به موضوع مناقشات سیاسی و مجادلات و لفاظی‌های مبتذل رسانه‌ای شد.

از میان نهادهای متولی امر، سازمان هواشناسی متهم به این شده است که نتوانسته وضعیت را پیش‌بینی کند و چون پیش‌بینی نکرده یا درست پیش‌بینی نکرده، نهادهای متولی اقدام، قادر به عکس‌العمل به‌موقع و مطلوب نبوده‌اند. گفته شده است ما در پیش‌بینی وقوع چنین واقعه‌ی دل‌خراشی ناتوان بوده‌ایم و داغ بر جای مانده برای خانواده‌های داغ‌دار ناشی از همین اهمال در پیش‌بینی ماجرا بوده است. از طرفی سازمان هواشناسی گفته است که هم وضعیت را پیش‌بینی کرده و هم اطلاع داده است. اما به راستی پیش‌بینی ماجرا تا چه حد می‌تواند از وقوع آن جلوگیری نماید؟ و پیش‌بینی در چه صورتی می‌تواند منجر به عمل پیش‌گیرانه شود؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ مرداد ۹۴ ، ۰۱:۵۲
رسول جوهری


رمضان، مناجات و زبان تهرانی


«خدایا ما را ببخش و بیامرز» آیا این عبارت دعایی را می‌توان با زبان، گویش یا لهجه‌ای دیگر بیان کرد؟ آیا می‌توان به زبانی دیگر دعایی کرد که برگردان آن به فارسیِ معیار مشکل باشد؟ و آیا اساسا دعا و مناجات با خداوند زبان خاصی دارد؟

عبارت دعایی فوق را می‌توان به لهجه(مثلا لهجه یزدی) هم خواند و حتی می‌توان آن را به گویش‌های متفاوت دیگری(مثلا گویش کُردی) بیان کرد و نیز می‌توان به زبان‌های دیگری(برای مثال زبان آذری) ترجمه کرد. در واقع این کار منع منطقی و نظری ندارد و کاری است ممکن. اما در واقعیت زندگی این اتفاق نمی‌افتد و این عبارت در همه جا و نزد همه اقوام محلی همان‌طوری خوانده و بیان می‌شود که نزد اهالی تهران و شهرستان‌های فارسی‌زبان. گویی همه مردم به هنگام دعا و مناجات با خدا از هر قبیله‌ و قومی که باشند رو به زبان فارسیِ معیار می‌آورند و با زبانی غیر از زبان زندگی‌شان به دعا و مناجات می‌پردازند. حتی این زبان در بسیاری موارد گویش و لهجه تهرانی را نیز همراه خود دارد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۷:۰۸
رسول جوهری

آیا مترو جای دست‌فروشان نیست؟

چندی است در ایستگاه‌های مترو اعلام می‌شود که کاسبی عده‌ای باعث اخلال و نتیجتا اعتراض مردم شده است. گوینده بلافاصله خواهش‌مند می‌شود که مردم کمک کنند تا دست‌فروشان جمع‌آوری شوند. این ماجرا تقریبا هر روز و پس از توقف هر بار قطار در هر ایستگاه مترو تکرار می‌شود. یعنی هر روز به مردم یا همان مسافران اعلام می‌شود که مترو جای کاسبی نیست؛ جای خرید و فروش نیست؛ جای معامله نیست؛ و کلاً جای تجارت نیست. اگرچه در برهه‌هایی این هشدارهای تهدیدآمیز با اقدامات تحدیدی مسئولان مترو همراه بوده و کاسبی دست‌فروشان را از رونق انداخته است؛ با این حال تأثیر چندانی در کم‌رونق شدن این بازار غیررسمی و واقعی نداشته است. مدیریت مترو تلاش دارد لکه بدرنگ و بدقواره دست‌فروشی در مترو و به‌طور کلی کاسبی کردن در مترو را به‌طور کامل از سیمای شیک و شکیل مترو بزداید. اما چرا علی‌رغم درخواست‌های مکرر از مردم کسی حاضر به همکاری با مدیریت مترو در پیراستن این زائده از کالبد هماهنگ مترو نیست؟ و چرا درخواست ترک مترو توسط دست‌فروشان، درخواستی مهمل است؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۱
رسول جوهری

استعمار زندگی فراتر از استعمار نظری

اشــــاره: اگر جوهر استعمار شناخته نشود؛ تشخیص صورت‌های متعین استعمار کمک چندانی برای رهایی یا گذر از استعمار نخواهد کرد. سااستعماری‌ها صورت متعین استعمار را در ساحت نظریات اجتماعی و علوم درست تشخیص داده‌اند، اما تلقی آن‌ها از استعمار اجازه نمی‌دهد متعرض جوهره و بنیان استعمار شوند و از همین‌رو در تشخیص صورت‌های استعمار در تعین‌های پیشرفته‌تر ناتوان هستند. برای اینکه صورت استعمار در هر زمان را به‌درستی بشناسیم باید متوجه بنیان‌های استعمار شوید. چرا در جهان، استعمار به این شکل امکان وجود و وقوع پیدا کرد؟

مطالعات پسااستعماری ناظر به آن‌دست مطالعات نظری است که وجهه‌ی همتشان نقد و به چالش کشیدن گفتمان مسلط غربی در حوزه‌ی علوم انسانی و اجتماعی است. این حوزه‌ی مطالعاتی که با کارهای اندیشمندانی چون فانون، سعید، هومی بابا، اسپیواک و... نضج گرفته است، درصدد است با تبیین ماهیت استعمار، راه رهایی از آن را هموار نماید. به این جهت پسااستعمارگرایی در زمره‌ی مطالعات انتقادی قرار می‌گیرد. مطالعات انتقادی در صورت‌های متفاوتشان به شکل‌های مختلف، رویکرد غالب مدرن را به نقد کشیده‌اند. این دسته از مطالعات شامل پساساختارگرایی، پسامدرنیسم، مطالعات فرهنگی، مطالعات زنان، مطالعات سیاهان، مطالعات فرودستان، مطالعات آفریقا و... مشحون از باور به عدم قطعیت، افول کلان‌روایت‌های اجتماعی و تاریخی، اهمیت تفاوت، اهمیت یافتن زمینه، سیالیت، کثرت‌گرایی و... هستند. در واقع آنچه در این تلاش‌های نظری دنبال می‌شود، به نقد کشیدن سفت و سخت‌هاست به هوای رها شدن از سلطه‏ی آن‌ها.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۹۴ ، ۰۰:۰۲
رسول جوهری

تأملی در باب چگونگی مسئله شدن کارآمدی

اشاره:

علم چیستی و معنای خود را در ربط با چه امری بازمی‌‌یابد؟ امور بهصورت منفرد هیچچیز نیستند، و نهتنها هیچ نیستند؛ که هیچ معنایی نیز ندارند. چیستی و معنای واضحترین چیزها، در نسبت با امور دیگر محقق میشود. حال علم در چیستی و معنای خود، مدیون کیست؟ پرسش از آنچه علم به استناد آن ماهیتش تعین مییابد، فکر ما را از ظاهر علم گذر میدهد و به جوهرهی اصلی علم نائل میسازد. بهخصوص آنگاه که توجه کنیم علم همیشه ماهیت خود را از یکجا کسب نمیکند و در هر دورهای، تعینش متکی به امری متفاوت است.

 

چند صباحی است که بحث از کارآمدی نقل محافل دانشگاهی و حوزوی شده است. گفته میشود نظام اداری ما ناکارآمد است؛ نظام علمی ما کارآمدی ندارد؛ علوم انسانی در جامعهی ما کارآمد نیست و قسعلیهذا. در تحلیل این ناکارآمدی البته نظرها همه یکسان نیست؛ برخی این ناکارآمدی در نظام علمی و اداری و اقتصادی را به سیاسی‌‌بازیها و سیاسی‌‌کاریها نسبت میدهند؛ عدهای به کمکاری و بیمسئولیتی صاحبمنصبان و عدهای نیز سعی میکنند ریشههای مسئله را در ساحت ساختارها پیگیری نمایند. بدین جهت به یک معنا همگان بر مسئله بودن آن صحّه گذاردهاند. اما بهراستی مسئلهی کارآمدی از کجا پدید آمد و چگونه و طی چه فرایندی تبدیل به مسئلهی ما شد؟ آیا مسئلهی کارآمدی همواره مسئلهی ما بوده است؟ آیا صدسال پیش نیز کارآمدی و ناکارآمدی بهمثابه مسئله مطرح بوده است؟ اینکه امروزه کارآمدی بهمثابه ملاک علم و عمل مطرح میشود، چه معانی و دلالتهایی دارد؟ در چه وضعی طرح مسئلهی کارآمدی موجه مینماید؟ یا در چه جهانی کارآمدی برای ما مسئله میشود؟

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۳۹
رسول جوهری

چرا ما خرید می‌کنیم؟


شبِ عید ما به قدر سی شب و سی روز طولانی است؛ شبی به وسعت شب‌ها و روزهای یک ماه تمام. از اواخر بهمن و اوایل اسفند شبِ عید برای ما شروع‌شده است. البته عید بودن این ایامِ یک ماهه، واجد هیچ یک از مؤلفه‌های عید نیست جز خرید؛ که آن هم البته تا چندی پیش یکی از مقدمات ورود به عید بود؛ و نه خود عید. امروزه گویا خرید کردن دیگر نه به‌عنوان مقدمه ورود که به‌مثابه اصل ضروری عید دیده می‌شود و عید بدون آن برای ما بی‌وجه است. عید بدون شبِ عید ـ یا همان ایام خرید ـ برای ما گنگ و بی‌وجه است. معنای عید بودن در روزگار ما نسبتی وثیق با خرید پیدا کرده است؛ شاید بتوان گفت عید برای ما مرادف با خرید شده است و شیرینی عید بیش از هر چیز دیگری به شیرینی شبِ آن است؛ یعنی شب عید؛ و شب عید همان خرید است که عیدِ ما با آن هم‌بسته است. این خرید البته به معنای مصرف ـ آن‌چنان که برخی آن را ویژگی زندگی امروزی ما دانسته‌اند ـ نیست؛ اگرچه بی‌نسبت با آن هم نیست. خرید کردن پدیده‌ جدیدی است که امروزه زندگی ما را تغییر داده و هویت می‌بخشد. شاید اگر روزگاری این امکان وجود داشت که عید را بدون برنامه‌ی خرید و سر زدن به بازار و فروش‌گاه‌های عید سر کنیم، امروزه دیگر تصور عید بدون خرید دشوار است. اما چرا خرید نکردن با سبک زندگی امروزی ما مقوله‌ای ناهم‌خوان است؟ و چرا زندگی بدون خرید دشوار است؟

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۲۲:۲۹
رسول جوهری

                                                       در معنای انتساب مسائل تاریخی به دولت احمدی‌نژاد

محاکمه رحیمی به اتهام فساد مالی موج انتقادی رسانه‌ای مضاعفی را علیه دولت قبل به راه انداخته است. دولت احمدی‌نژاد از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم مورد انواع انتقادات ریز و درشت رسانه‌های حامی دولت فعلی بوده است. این انتقادات پس از ماجرای محاکمه رحیمی به اوج خود رسیده است. اگرچه ادعا شده است، مورد اتهامی رحیمی مربوط به دوره اشتغال ایشان در دیوان محاسبات بوده است، با این حال فضای رسانه‌ای این اتهام را به پای دولت احمدی‌نژاد نوشته است.

این روزها تیتر روزنامه‌ها و نشریات خواندنی است. گویی گم‌شده‌‌ی تاریخی ما یافت شده است. خبرهایی مسرت‌بخش از روی جلد روزنامه‌ها به چشم می‌آید. آن‌چه ما سالیانی چند به دنبال آن بودیم را یافته‌ایم. فهمیده‌ایم اشکال کار کجاست! فهمیده‌ایم چرا وضع‌مان مناسب نیست و چرا از مطلوب‌هایمان به دوریم! نیز رسیده‌ایم به این‌که چرا اقتصادمان فشل است! چرا فرهنگ‌مان بی‌مایه شده است! چرا جامعه ازهم‌گسیخته به نظر می‌رسد! چرا سیاست‌مان فسادزاست! و قس علی هذا.

قرون وسطی در نگاه برخی و البته اغلب غربیان، زائده‌ای بود که گسست بین یونان متمدن و غرب جدید را به وجود آورد؛ قرون وسطی ما را از نیای‌مان دور کرد و بین ما و تبارمان فاصله انداخت. رنسانس بازگشت ما به عهد اصیل‌مان در یونان بود. عارضه‌ای چون قرون وسطی مدام نکوهش می‌شود و مورد شماتت قرار می‌گیرد.

احمدی‌نژاد و دولتش ریشه‌ی مسائل ما هستند. فساد مالی در این دولت شکل گرفته است و فرهنگ ما در این دوره بود که به این فلاکت افتاد؛ سیاستِ احمدی‌نژاد در داخله و خارجه امنیت ما را و اخلاق مردمان ما را بیمارگونه کرده است.شاید دولت احمدی‌نژاد عارضه‌ای بود بر خط سیر عقلانیت اداری ما و این زائده سیر تاریخی عقلانیت اداره ما را دگرگون کرده است.

تیتر روزنامه آفتاب یزد با عنوان«اصلاح‌طلبان پیشگو» در این رابطه جالب به‌نظر می‌آید. ادعای این روزنامه این است که اصلاح‌طلبان پیش از این نتایج و پیامدهای دولت احمدی‌نژاد را پیش‌گویی کرده و نسبت به آن هشدار داده‌اند. البته این تیتر پیش از این نیز با عباراتی دیگر از سیاسیون به‌نام و بی‌نام شنیده شده است؛ با این حال امروز پس از ماجراهای کشفیات فسادهای مالی دولت احمدی‌نژاد این ادعا گویی واقعی‌تر به‌نظر می‌رسد.

این تیتر و البته سخنانی در این سیاق محتوایی، بیش‌تر از کلمات‌شان ادعا دارند. آیا برای کسی قابل تصور هست که مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ما را بدون توجه به احمدی‌نژاد تحلیل کند؟ آیا مسائل ما بی‌ارتباط با احمدی‌نژاد توضیح‌دادنی هستند؟ اگر از این سؤال تبرئه احمدی‌نژاد و دولتش فهمیده نشود، می‌پرسم آیا کلان‌نگری ما و تاریخی‌نگری ما نسبت به وضعیت و مسائل‌مان، ما را نهایتا تا دولت احمدی‌نژاد به اساس بازمی‌گرداند؟

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۳ ، ۱۹:۵۶
رسول جوهری


تأملی در معنای پایان فتنه


اتفاقات و هیاهوهای پس از انتخابات سال هشتاد و هشت با فرا رسیدن نهم دی‌ماه همان سال به پایان خود رسید. و از آن‌جایی که حوادث مورد نظر تحت عنوان «فتنه» مطرح شده بود، روز نهم دی‌ماه را روز پایان فتنه نامیدیم و... اما فتنه چه بود و چگونه پایان یافت؟! و آیا واقعا فتنه پایان یافت؟ و یا اساسا فتنه پایان‌یافتنی است؟ با چه تلقی از فتنه، خروش مردم در خیابان در روز نهم دی پایان فتنه قلمداد می‌شود؟

به نظر می‌رسد تلقی ما از فتنه و مهم‌تر از آن «پایان فتنه» متابعت از تلقی ما از انقلاب اسلامی و ماهیت آن دارد. آن‌چه ما را پس از نهم دی‌ماه خرسند می‌سازد و البته تا حد زیادی آسوده‌خاطر، به تصور ما از نقش نهم دی در رهایی انقلاب اسلامی از فتنه برمی‌گردد. پنداشت ما از آن روز مهم این بود که چون همه‌ی اهالی این طرفِ خط که حق باشند و آن طرف باطل مشخص شدند، بنابراین فتنه به پایان رسید و حق از باطل و سره از ناسره غربال شد.

ما براساس درکی که از انقلاب اسلامی داریم، تبعات و پیرامون آن را هم می‌فهمیم. به‌عبارتی مسائل انقلاب و نیز خطر تهدید کننده‌ی انقلاب اسلامی براساس نگاه ما به انقلاب درک می‌شود؛ و البته راه برون‌رفت از مسئله نیز به همین ترتیب. فهم انقلاب به‌مثابه یک امر سیاسی با تلقی آن به‌عنوان واقعه‌ی تمدنی دو سمت‌سوی متفاوت را پیش روی ما قرار می‌دهد.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۶
رسول جوهری