در معنای انتساب مسائل تاریخی به دولت احمدینژاد
محاکمه رحیمی به اتهام فساد مالی موج انتقادی رسانهای مضاعفی را علیه دولت قبل به راه انداخته است. دولت احمدینژاد از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم مورد انواع انتقادات ریز و درشت رسانههای حامی دولت فعلی بوده است. این انتقادات پس از ماجرای محاکمه رحیمی به اوج خود رسیده است. اگرچه ادعا شده است، مورد اتهامی رحیمی مربوط به دوره اشتغال ایشان در دیوان محاسبات بوده است، با این حال فضای رسانهای این اتهام را به پای دولت احمدینژاد نوشته است.
این روزها تیتر روزنامهها و نشریات خواندنی است. گویی گمشدهی تاریخی ما یافت شده است. خبرهایی مسرتبخش از روی جلد روزنامهها به چشم میآید. آنچه ما سالیانی چند به دنبال آن بودیم را یافتهایم. فهمیدهایم اشکال کار کجاست! فهمیدهایم چرا وضعمان مناسب نیست و چرا از مطلوبهایمان به دوریم! نیز رسیدهایم به اینکه چرا اقتصادمان فشل است! چرا فرهنگمان بیمایه شده است! چرا جامعه ازهمگسیخته به نظر میرسد! چرا سیاستمان فسادزاست! و قس علی هذا.
قرون وسطی در نگاه برخی و البته اغلب غربیان، زائدهای بود که گسست بین یونان متمدن و غرب جدید را به وجود آورد؛ قرون وسطی ما را از نیایمان دور کرد و بین ما و تبارمان فاصله انداخت. رنسانس بازگشت ما به عهد اصیلمان در یونان بود. عارضهای چون قرون وسطی مدام نکوهش میشود و مورد شماتت قرار میگیرد.
احمدینژاد و دولتش ریشهی مسائل ما هستند. فساد مالی در این دولت شکل گرفته است و فرهنگ ما در این دوره بود که به این فلاکت افتاد؛ سیاستِ احمدینژاد در داخله و خارجه امنیت ما را و اخلاق مردمان ما را بیمارگونه کرده است.شاید دولت احمدینژاد عارضهای بود بر خط سیر عقلانیت اداری ما و این زائده سیر تاریخی عقلانیت اداره ما را دگرگون کرده است.
تیتر روزنامه آفتاب یزد با عنوان«اصلاحطلبان پیشگو» در این رابطه جالب بهنظر میآید. ادعای این روزنامه این است که اصلاحطلبان پیش از این نتایج و پیامدهای دولت احمدینژاد را پیشگویی کرده و نسبت به آن هشدار دادهاند. البته این تیتر پیش از این نیز با عباراتی دیگر از سیاسیون بهنام و بینام شنیده شده است؛ با این حال امروز پس از ماجراهای کشفیات فسادهای مالی دولت احمدینژاد این ادعا گویی واقعیتر بهنظر میرسد.
این تیتر و البته سخنانی در این سیاق محتوایی، بیشتر از کلماتشان ادعا دارند. آیا برای کسی قابل تصور هست که مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی ما را بدون توجه به احمدینژاد تحلیل کند؟ آیا مسائل ما بیارتباط با احمدینژاد توضیحدادنی هستند؟ اگر از این سؤال تبرئه احمدینژاد و دولتش فهمیده نشود، میپرسم آیا کلاننگری ما و تاریخینگری ما نسبت به وضعیت و مسائلمان، ما را نهایتا تا دولت احمدینژاد به اساس بازمیگرداند؟