لِهام

آن‌چه ما را از حرکت باز می‌دارد

لِهام

آن‌چه ما را از حرکت باز می‌دارد

لِهام در گویش بوشهری به‌معنای در گِل ماندن کشتی، لنج و قایق است. و به‌طور کلی به موقعیتی اشاره دارد که امکان حرکت سلب شده باشد.

آخرین نظرات

  • ۱۸ دی ۹۳، ۱۹:۱۴ - سجاد نوروزی
    سلام
  • ۱۳ دی ۹۳، ۱۷:۲۸ - قاسم صفایی نژاد
    سپاس

نویسندگان

۲ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است


تأملی در معنای پایان فتنه


اتفاقات و هیاهوهای پس از انتخابات سال هشتاد و هشت با فرا رسیدن نهم دی‌ماه همان سال به پایان خود رسید. و از آن‌جایی که حوادث مورد نظر تحت عنوان «فتنه» مطرح شده بود، روز نهم دی‌ماه را روز پایان فتنه نامیدیم و... اما فتنه چه بود و چگونه پایان یافت؟! و آیا واقعا فتنه پایان یافت؟ و یا اساسا فتنه پایان‌یافتنی است؟ با چه تلقی از فتنه، خروش مردم در خیابان در روز نهم دی پایان فتنه قلمداد می‌شود؟

به نظر می‌رسد تلقی ما از فتنه و مهم‌تر از آن «پایان فتنه» متابعت از تلقی ما از انقلاب اسلامی و ماهیت آن دارد. آن‌چه ما را پس از نهم دی‌ماه خرسند می‌سازد و البته تا حد زیادی آسوده‌خاطر، به تصور ما از نقش نهم دی در رهایی انقلاب اسلامی از فتنه برمی‌گردد. پنداشت ما از آن روز مهم این بود که چون همه‌ی اهالی این طرفِ خط که حق باشند و آن طرف باطل مشخص شدند، بنابراین فتنه به پایان رسید و حق از باطل و سره از ناسره غربال شد.

ما براساس درکی که از انقلاب اسلامی داریم، تبعات و پیرامون آن را هم می‌فهمیم. به‌عبارتی مسائل انقلاب و نیز خطر تهدید کننده‌ی انقلاب اسلامی براساس نگاه ما به انقلاب درک می‌شود؛ و البته راه برون‌رفت از مسئله نیز به همین ترتیب. فهم انقلاب به‌مثابه یک امر سیاسی با تلقی آن به‌عنوان واقعه‌ی تمدنی دو سمت‌سوی متفاوت را پیش روی ما قرار می‌دهد.

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۳ ، ۱۷:۱۶
رسول جوهری


تأملی در باب روایت ما از جنگ

 

وقتی از نسبت زندگی و جنگ سخن گفته می‌شود و هنگامی که درباره امکان زیستن به شیوه روزهای جنگ می‌گوییم، چه تصوری از جنگ و روزهای جنگ داریم؟ و جنگ را چگونه می‌یابیم که از زندگی مانند آن سخن می‌گوییم؟ یا ذیل چه روایتی از جنگ، امکان سخن گفتن از زندگی به‌مانند آن را امکان‌پذیر دانسته‌ایم؟

 

آن‌چه روشن است این است که جنگ به پایان رسیده است و امروزه ما نه با خود جنگ که با روایت جنگ مواجه هستیم. حتی آن کسانی که بخشی از تقویم عمرشان با تاریخ جنگ ورق خورده است و تجربه آن را دارند نیز امروز دیگر با جنگ مواجه نیستند. امروز آن‌چه پیش روی ماست، روایت ما از آن واقعه است. اما این روایت چگونه می‌تواند امکانِ بودنی مانند بودنِ جنگ را برای ما امکان‌پذیر نماید؟

 

ما پس از جنگ درباره جنگ به قضاوت نشسته‌ایم و مکرر آن واقعه و ابعاد آن را به محک بررسی و نقد می‌سپاریم؛ بخش‌هایی از آن واقعه را انتخاب می‌کنیم و در قالب فیلم، رمان، خاطره و... نقل می‌کنیم؛ گاه با نگاه تحسین و گاه با نگاه انتقادی. در همه‌ی این حالات ما در حال روایت جنگ هستیم. مدام جنگ را روایت می‌کنیم و دوست داریم به سیاق روایات‌مان نیز زندگی کنیم!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۰
رسول جوهری