لِهام

آن‌چه ما را از حرکت باز می‌دارد

لِهام

آن‌چه ما را از حرکت باز می‌دارد

لِهام در گویش بوشهری به‌معنای در گِل ماندن کشتی، لنج و قایق است. و به‌طور کلی به موقعیتی اشاره دارد که امکان حرکت سلب شده باشد.

آخرین نظرات

  • ۱۸ دی ۹۳، ۱۹:۱۴ - سجاد نوروزی
    سلام
  • ۱۳ دی ۹۳، ۱۷:۲۸ - قاسم صفایی نژاد
    سپاس

نویسندگان


تأملی در باب روایت ما از جنگ

 

وقتی از نسبت زندگی و جنگ سخن گفته می‌شود و هنگامی که درباره امکان زیستن به شیوه روزهای جنگ می‌گوییم، چه تصوری از جنگ و روزهای جنگ داریم؟ و جنگ را چگونه می‌یابیم که از زندگی مانند آن سخن می‌گوییم؟ یا ذیل چه روایتی از جنگ، امکان سخن گفتن از زندگی به‌مانند آن را امکان‌پذیر دانسته‌ایم؟

 

آن‌چه روشن است این است که جنگ به پایان رسیده است و امروزه ما نه با خود جنگ که با روایت جنگ مواجه هستیم. حتی آن کسانی که بخشی از تقویم عمرشان با تاریخ جنگ ورق خورده است و تجربه آن را دارند نیز امروز دیگر با جنگ مواجه نیستند. امروز آن‌چه پیش روی ماست، روایت ما از آن واقعه است. اما این روایت چگونه می‌تواند امکانِ بودنی مانند بودنِ جنگ را برای ما امکان‌پذیر نماید؟

 

ما پس از جنگ درباره جنگ به قضاوت نشسته‌ایم و مکرر آن واقعه و ابعاد آن را به محک بررسی و نقد می‌سپاریم؛ بخش‌هایی از آن واقعه را انتخاب می‌کنیم و در قالب فیلم، رمان، خاطره و... نقل می‌کنیم؛ گاه با نگاه تحسین و گاه با نگاه انتقادی. در همه‌ی این حالات ما در حال روایت جنگ هستیم. مدام جنگ را روایت می‌کنیم و دوست داریم به سیاق روایات‌مان نیز زندگی کنیم!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۳ ، ۱۵:۵۰
رسول جوهری


مقصد پیشرفت از منظری دیگر

اشــاره:

تقریباً برای همه مسلم است که مقصد پیشرفت و توسعه، فراهم آوردن زندگی بهتر، با رفاه و امکانات بیشتر است؛ البته کسانی منتقد پیشرفت کنونی هستند و معتقدند پیشرفتها نتوانسته است موجبات زندگی بهتر و راحتتر و لذتبخشتری را فراهم کند؛ اما آنان نیز مسلم انگاشتهاند که هدف پیشرفت زندگی بهتر است. حتی کسانی که هدف قرار دادن زندگی بهتر را صحیح نمیدانند، در نقد تمدن غرب چنین استدلال میکنند که باید اهداف بلند و معنوی را غایت قرار داد و نه اهداف مادی و پست مثل زندگی لذتبخشتر، با رفاه و امکانات بیشتر؛ یعنی آنان نیز هدف پیشرفت کنونی را زندگی بهتر میدانند. اما بهنظر میرسد در سطحی بنیادینتر، نمیتوان زندگی بهتر را علت کافی و مقصد نهایی برای پیشرفتخواهی دانست، شاید پای غایات و مقاصدی دیگر در میان است.


ترقی یافتن و توسعه پیدا کردن زندگی به چه معناست و دلالت بر چه امری دارد؟ چرا ما به دنبال ترقی زندگی هستیم؟  چرا به دنبال تغییر مدام سبک زندگی هستیم؟ آیا زندگی بهتری را میجوییم تا لذت بیشتری از آن ببریم؟ چه نقصی در این نحوهی زندگی میبینیم که تمایل به تغییر آن داریم؟ آیا امکانات و ابزارهای آن را ناکافی میدانیم و در زندگی پیشرفتهتر تکمیل این نقص را میجوییم؟ آیا ما زندگی پیشرفتهتر را میخواهیم چون در شکل فعلی زندگی، نیازهایمان بهخوبی تأمین نمیشود و امیدواریم که در زندگی پیشرفتهتر نیازهایمان پاسخ مناسب دریافت کند؟ آیا ترقیخواهی همان معنای بهبودخواهی را دارد؟ آیا اساساً ترقیخواهی غایتی پیش روی خود دارد؟

وقتی طلب ترقی داریم، یعنی چه میخواهیم؟ یا اینکه چه چیزی را نمیخواهیم؟ ترقی یافتن را در به دست آوردن چه چیز و فارغ و منزه شدن از چه میدانیم؟ فارغ از اینکه ترقی یافتن را در چه ببینیم، مفروض عمومی این است که ترقی یافتن، معنای بهتر شدن و بهبود یافتن را به همراه دارد. آنچه ما میخواهیم باشیم، چیزی است بهتر از آنچه اکنون هستیم. یعنی پیشرفت برای به دست آوردن چیزی است که فاقد آنیم. به این معنا ترقی پیدا کردن یعنی بهتر شدن. پس طبق تلقی عمومی، ترقیخواهی ناظر به استمرا همین امر در زمان طولانیتری است؛ پس ترقیخواهی یعنی بیشتر بهتر شدن و همواره بهتر شدن.

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۳ ، ۱۸:۴۸
رسول جوهری

بسیج را چگونه باید فهمید؟



مدیر یکی از نهادهای علمی ـ نظامی در توصیف بسیج این‌گونه می‌گوید: «بسیج امتداد مردمی نهادهای حاکمیتی نظام است» این جمله را مکرر و از جمله در یکی از مصاحبه‌هایش با خبرنگار صداوسیما تکرار می‌کند. معنای این گفته چیست و چه دلالت‌هایی دارد؟ یا به عبارتی چه تلقی و تصوری از بسیج ما را به این‌گونه اندیشیدنی می‌رساند؟ 

در مواجهه با هر پدیده‌ای به یک اعتبار می‌توان دو گونه برخورد داشت. می‌توان آن پدیده را ذیل یک چارچوب مشخص فهم کرد. این چارچوب می‌تواند یک چارچوب فکری، سیاسی، ایدئولوژیک و... باشد. در این‌گونه فهمیدن، مختصات پدیده در آینه‌ی چارچوبِ اعمال شده دیده خواهد شد و بدان‌سان هم فهم خواهد شد. در واقع مجرای فهم آن پدیده، چارچوب اختیاری یا تحمیلی به‌کارگرفته‌شده است. اقتضاء این نوع فهم، ترجمه کردن موضوع یا پدیده‌ی موردتوجه به قالب یا چارچوب از پیش معیّن ماست. نوع دیگری از فهم، ما را به خودِ پدیده رهنمون می‌شود؛ در این معنا ما نه به‌واسطه‌ی چارچوب‌های از پیش مقرر، بلکه با هم‌راهی و هم‌دلی با خودِ پدیده، آن را به فهم می‌آوریم. برخلاف نوع اول مواجهه، در این نحوه‌ ما درصدد چارچوب‌بندیِ پدیده‌ی موردنظر نیستیم، بلکه تلاش داریم با خودِ آن پدیده مواجه شویم و نه با ترجمه‌ی آن به زبان چارچوب‌های تحلیلی. اما کجا می‌توان پدیده را سراغ گرفت و آن را به دید آورد؟ در واقع اگر پدیده و خصوصا پدیده‌های انسانی شکل متعّین و متشکّل ندارند، چه‌گونه باید آن‌ها را دید و در کجا صید کرد؟

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۶:۱۶
رسول جوهری

این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۹
رسول جوهری

این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۱۵:۴۹
رسول جوهری